ترس از پرواز بیشتر از آن چیزی است که فکر میکنید. از هر سه نفر یک نفر دچار آن میشود. این موضوع میتواند به علت خاطره یک پرواز دلهره آور شروع شود.
طبق تحقیقات SOAR، میانگین سن شروع این ترس بیست و هفت سالگی است. تام بان سردبیر مجله INC که درمانگر دارای مجوز و کاپیتان بازنشسته خطوط هوایی است، میگوید که با رسیدن به بلوغ پرواز هم دشوار میشود.
در واقع در بلوغ ما به این موضوع آگاه میشویم که چیزی فراتر از کنترل ما میتواند به زندگی ما پایان دهد. تحت کنترل بودن مهم میشود. هنگام رانندگی احساس میکنیم که شزایط تحت کنترل ماست، اما در هنگام پرواز نه. اگرچه پرواز امنتر است، اما عدم کنترل ما را آزار میدهد.
کاپیتان بان میگوید: «اصلیترین روش برای ابراز و کنترل احساسات ما در قدمهایمان مشخص میشود! به چیزی علاقهمند هستیم به سمت آن میرویم تا آن را بررسی کنیم. اگر چیزی ما را تهدید کند، عقب مینشینیم.
اما اگر احساس نیاز به فرار کنیم و نتوانیم فرار را بر قرار ترجیح دهیم، وحشت میکنیم. برای بسیاری از پروازهای متلاطم و آشفته، تنها تصور ناتوانی در فرار باعث وحشت میشود.
تمرین 5-4-3-2-1
این یک تمرین تمرکز است. از آن استفاده کنید تا ذهن خود را به خود مشغول کنید تا افکار مزاحم نتوانند شما را درگیر کنند.
راحت بنشینید یا دراز بکشید. روی چیزی که در مقابل شما قرار دارد تمرکز کنید. در تمام طول تمرین روی آن تمرکز کنید. (اگر چشمانتان منحرف شد، فقط آنها را روی همان مورد برگردانید.) ابتدا این کار را با صدای بلند انجام دهید. سپس، بی سر و صدا آن را امتحان کنید. ببینید بلند شمردن برای شما کارسازتر است یا شمارش آرام.
بگویید «من میبینم» و چیزی را در دید پیرامونی خود نام ببرید.
بگویید «من میبینم» و چیز دیگری را در دید پیرامونی خود نام ببرید.
تا زمانی که پنج عبارت را بیان کنید ادامه دهید.
به عنوان مثال: من چراغ را می بینم، میز را میبینم، نقطهای را روی سایه چراغ میبینم، کتابی را روی میز میبینم، تصویری را روی میز میبینم.
بگویید «من میشنوم» و چیزی را که میشنوید نام ببرید.
بگویید «من میشنوم» و چیز دیگری را که میشنوید نام ببرید.
تا زمانی که پنج عبارت را بیان کنید ادامه دهید.
نکته: اگر پنج چیز مختلف وجود نداشته باشد، باید چیزی را تکرار کنید.
بگویید «من احساس میکنم» و چیزی را که احساس میکنید نام ببرید. (نه درونی، مانند تپش قلب یا تنش، بلکه خارجی).
بگویید «من احساس میکنم» و چیز دیگری را که احساس میکنید نام ببرید.
تا زمانی که پنج عبارت را بیان کنید ادامه دهید.
به عنوان مثال: صندلی را زیر خود احساس میکنم، دستم را روی پایم قرار میدهم و غیره.
انجام همه این موارد یک چرخه را کامل میکند که به تمرکز شدید نیاز دارد و این دقیقاً همان چیزی است که شما میخواهید.
همانطور که روی چیزهای غیر تهدید کننده تمرکز میکنید، هورمونهای "جنگ یا گریز" که هنگام شروع ورزش در بدن شما به وجود میآید، میسوزند.
با استفاده از این هورمونها، شما آرامتر میشوید. ببینید، شما مجبور نیستید خود را آرام کنید این آرامش به خودی خود در بدنتان تزریق میشود.
با ایجاد یک تغییر در هر چرخه، تمرکز را شدید نگه میداریم. به جای تکرار پنج عبارت، چهار عبارت را انجام دهید. سپس، در چرخه بعدی، سه عبارت را انجام دهید.
سپس، در چرخه بعدی، دو عبارت را انجام دهید. سپس، در چرخه بعدی، یک عبارت را انجام دهید. سپس در چرخه بعدی به پنج و غیره برگردید.
وقتی به همان اندازه که میخواهید آرام شدید، توقف کنید. اگر میخواهید آرامش بیشتری داشته باشید - یا به خواب بروید - ادامه دهید.
اگر شمارش را از دست بدهید، این نشانه خوبی است زیرا به این معنی است که شما آنقدر آرام شدهاید که شمارش از دست شما در رفته است.
"کانال بصری" ذهن خود را به طور کامل با چیزی خاص درگیر نگه دارید تا فرصت عرضه اندام تخیل را از آن بگیرید.
چندین مجله با عکسهای رنگی شلوغ بخرید. فقط تصاویر را ورق بزنید تا بخش "بصری" ذهن خود را مشغول نگه دارید. اگر این فعالیتها را دوست دارید، این زمان بسیار خوبی برای تمرکز بر روی پازل است.
دستگاهی که با آن بتوانید فیلم ببینید یا بازی ویدیویی انجام دهید همراه داشته باشید. اجتناب از تخیل یک چیز است و تلاش برای دور نگه داشتن ذهن از پرواز یک چیز دیگر.
انتظار نداشته باشید هنگام سقوط هواپیما بتوانید حواس خود را پرت کنید، آمیگدال هورمونهای استرس را ترشح میکند، چه حواس شما پرت شود چه نشود.
حواس پرتی با شروع تلاطم پایان مییابد. برای هر کاری به حواس پرتی وابسته نباشید. اگر تلاطم برای شما مشکل ساز است، هیچ چیز به جز کنترل خودکار آن را حل نمیکند.
اگرچه تمرینات تنفسی به طور گستردهای توصیه میشود، تحقیقات نشان میدهد که در واقع این تمرینها چیزی بیش از حواس پرتی نیستند.
اگر متوجه شدید که دچار مشکل تنفسی هستید، به طور طبیعی نفس بکشید و سپس با شمارش هزار و یک، هزار و دو، هزار و سه، هزار و چهار، هزار و پنج و به آرامی نفس خود را بیرون دهید.
این مورد از نظر اهمیت با سایر نکات ترکیبی برابر است. اگر این کار را انجام ندهید، فقط خودتان را به خاطر یک پرواز وحشتناک سرزنش میکنید، چون این مورد واقعاً کارساز است.
به مامور گیت بگویید که باید زودتر سوار شوید، زیرا شما مضطرب هستید و ترس از پرواز دارید و باید با کاپیتان صحبت کنید. برخی از عوامل گیت به شما در انجام این کار کمک میکنند و برخی نه. اگر مامور اجازه داد در نزدیکی او بمانید تا شما رافراموش نکند.
اگر مامور گیت اجازه زودتر سوار شدن به هواپیما نمیدهد، از او بخواهید به شما اشاره کند که چه موقع سوار هواپیما شوید. سپس درست در کنار ورودی قرار بگیرید.
وقتی زمان سوار شدن برای مسافران درجه یک، مسافران مسن، مسافران با بچه یا افرادی که به زمان اضافی نیاز دارند (که درواقع منظور خود شما هستید که اضطراب پرواز دارید) اعلام شد، فوراً جلو بروید و سوار شوید.
به صندلی خود نروید و درعوض، مهمانداری پیدا کنید که مشغول نباشد و مردم را به سمت صندلیهایشان هدایت کند. به مهماندار بگویید که شما ترس از پرواز دارید و فکر میکنید ملاقات با کاپیتان حال شما را بهتر میکند.
به او توضیح دهید که مسائل امنیتی را میدانید، به همین علت از او میخواهید که کاپیتان را به نزد شما بیاورد، در حالی که همانجا منتظر هستید.
به تنهایی به کابین خلبان نزدیک نشوید. منتظر یک مهماندار باشید. حتی اگر کاپیتان یا مهماندار به شما علامت دهد که وارد شوید، یک مامور امنیتی که در همان حوال نشسته است و ممکن است او را ندیده باشید، شما را همراهی کند.
ملاقات با کاپیتان شما را آرامتر میکند و احساس ترس را از شما به دور میکند. همچنین با کسی که به شرایط و هواپیما کنترل دارد آشنا میشوید. شما در ملاقات با خلبان شایستگی و اعتماد به نفس او را احساس خواهید کرد.
دانستن اینکه خلبان هم میخواهد به خانه و نزد خانوادهشان برگردد و همچنین اعتماد به این مورد که این خلبان سالهاست این کار را انجام میدهد و هواپیماها را به مقصد میرساند، به غلبه بر ترستان کمک میکند.
در برخی از برخاستها، پس از رسیدن به حدود هزار پا (تقریباً بیست و پنج ثانیه پس از بلند شدن)، قدرت را کاهش میدهیم، که اگر ندانید موضوع چیست، میتواند ترسناک باشد.
هنگام ملاقات با کاپیتان از او بپرسید که آیا پس از برخاستن هواپیما، قدرت به طور قابل توجهی تغییر میکند یا خیر، و بپرسید که با این تغییر چه احساسی خواهد داشت.
با انجام این موارد تا حدود زیادی توانایی کنترل اضطراب را خواهید داشت و کنترل ترس خود را به دست خواهید گرفت.